هفته پیش با کمال مسرت و سرور شنیدیم که ربیعی سخنگوی دولت گفته:
رنج مردم با تک تک سلولهای اعضای دولت احساس میشود.
در همین رابطه چند نکته را به حضورتان عارضم:
١- اگر این حرف آقای سخنگو درست باشد عواقب وخیمی دارد که بهتر است زودتر برای آن چارهاندیشی شود تا خدای ناکرده آسیبی به این مسئولان نرسد. چرا؟
چون رسوب این همه رنج در سلولهای بدن هر کس و بویژه مسئولان، این خطر را دارد که از کار افتاده شوند و افلیج و ناتوان گوشه ساختمان ریاستجمهوری بیفتند.
خب هر چه باشد ظرفیت رنج مردم بالاست و هی رنج میکشند و تحمل میکنند، ولی این همه رنج از تحمل مسئولان بیرون است. شوخی که نیست؛ رنج گرانی کرایه خانه و مسکن و خورد و خوراک و بحران محیطزیست و بیکاری و چه و چه اگرچه برای مردم عادی است و خم به ابرو و کمر آنها نمیآورد ولی فیالواقع پدر سلولهای مسئولان را در میآورد و سلول و هسته و سیتوپلاسم را نابود میکند.
برای حل این مشکل پیشنهاد میشود تعدادی مسئول مرفه بیخیال را به کار بگیرند که عین سیبزمینی و کلم، رنج مردم اثری روی آنها نگذارد و ککشان هم نگزد بلکه بتوانند با تمام توان به خدمترسانی مشغول باشند.
همینجا از قاطبه مردم هم خواهش میکنم اینقدر رنج خود را به رخ مسئولان نکشند تا آسیبی به آنان نرسد و خللی در خدمترسانی ایجاد نشود که همان نیز مایه رنج است.
٢- البته مسئول مرفه بیخیال هم زیادش خوب نیست و همه جا باید به دنبال تعادل بود. بهتر است برای این که آنها کمی بتوانند با مردم همذاتپنداری کنند، مردم مجبورشان کنند یارانه را به دلار یا طلا پرداخت کنند تا از بالا رفتن قیمت دلار و سکه، کمی پشتشان بلرزد. این که نمیشود قیمت کالاها و مالیات و عوارض و آب و برق و گاز و تلفن بالا برود، ولی یارانه از جایش تکان نخورد.
به جای این بیایند به هر ایرانی ٢ دلار یا چند مثقال طلا بدهند. آنوقت اگر دلار و طلا گران شد، مردم و مسئولان با هم غصه بخورند.
امضاء: قُلمراد