عادل اما ترک وطن نکرد. دوستان و کسانی که با او کار کردهاند میگویند، فردوسیپور اهل مهاجرت نیست و حتی به صورت جدی مخالف این کار است.
بمب خبری را اما دوست و همکار عادل فردوسیپور منفجر کرد. مزدک میرزایی در یک غافلگیری تمام عیار راهی لندن شد و آنطور که گفته میشود قرار است در شبکه «ایران اینترنشنال» طرحی نو دراندازد.
او فعلا در مورد دلیل رفتنش حرف نزده است اما میشود استدلال میرزایی برای مهاجرت را حدس زد. آدمها برای ادامه زندگی احتیاج به پیشرفت دارند. ماندن در یک پله، یعنی درجا زدن و پسرفت.
در سیستم مدیریتی ایران، بسیاری از آدم حتی آنهایی که معروف هستند جایی برای پیشرفت ندارند و تبدیل به یک آدمآهنی میشوند که هر روز یک کار را تکرار میکنند.
این تکرار و عدم پیشرفت باعث میشود آنها به دنبال رسیدن به فضای جدید باشند حتی اگر آن سوی آبها باشد.
شکوفایی در ایران اصلا مورد توجه نیست. انسان برای پیشرفت باید امکان شکوفایی داشته باشد.
در وهله دوم، محروم کردن عادل فردوسیپور از اجرای برنامه نود و گزارش فوتبال، شاید این زنگ خطر را برای میرزایی به صدا درآورد که، مزدک! اینها که عادل با آن محبوبیت و موفقیت را اینچنین کنار گذاشتند با تو چه خواهند کرد؟
تلویزیون ایران سابقه عجیبی در کنار گذاشتن آدمهای معروف و محبوب از برنامههای خود دارد. گویا اصلا رسم است که در تلویزیون هر کسی به شهرت میرسد باید برود و دیگر جایی در این قاب جادویی ندارد.
ترس از فردا، شاید مهمترین دلیل برای مهاجرت مزدک میرزایی است. البته قبل از اینکه او در مورد رفتنش حرف بزند.
تلویزیون حالا دو بال قدرتمند خود در گزارشگری فوتبال را از دست داده است. دو گزارشگری که مردم دوست داشتند فوتبالها را با صدای آنها بشنوند.
به راحتی، سرمایهها را به آب میسپاریم و فکر میکنیم که آنها خانه کلنگی هستند و وقتی آنها را خراب کردیم میتوانیم برجی بلند بسازیم.
پشت دریا ها شهریست....