- ... از جلو روزنامهفروشی محل در پاریس که رد شدم فروشنده با هیجان گفت: موسیو جلیلی، صفحه اول روزنامه «امانیته» عکست چاپ شده! گفتم ممنونم، یهدونه نگهدار عصر میام میگیرم.
- به شرکت که رسیدم، مدیر گفت: باید سریع بری آمریکا چون فستیوال ساندنس فیلم رقص خاک رو خواسته، دعوتنامه را هم داد دستم.
- رفتم سفارت آمریکا، خانم کریستین که پشت شیشه بخش ویزا بود بیآنکه نگاهم کنه گفت: پاسپورت لطفاً!
- دادم. بیدرنگ گفت ایران؟ نمیشه!
- چرا خانم؟ من کارگردانم، فیلمم در فستیوال ساندنس پذیرفتهشده باید برم.
- گفت دروغ میگویید.
- دعوتنامه دارم، با دست خط رابرت ردفورد رئیس جشنواره! نشونش دادم گفت باورم نمیشه! ایرانیها همشون دروغگواند!
- گفتم: خانم میشه یه لحظه نگام کنید.
- گفت خیر! لطفا تشریف ببرید.
- یه دفه یاد روزنامه اومانیته افتادم. گفت اگه بیاری قبوله!
- ... رفتم روزنامه را آوردم. کریستین روزنامه رو نگاه کرد و با پاسپورت چک کرد: چه مدت ویزا میخوایید؟
- هیچی/ یعنی چه!/ یعنی که دیگه ویزا نمیخوام/پس چرا این همه تلاش کردی؟!/ برای اینکه بگم همه ایرانیها دروغگو نیستند!
- نگاهم کرد، با احترام از جا بلندشد و من سفارت رو ترک کردم!
بیوگرافی:
ابوالفضل جلیلی (زاده ۱۳۳۶ در ساوه) کارگردان، فیلمنامهنویس و تدوینگر ایرانی است.
اکثر فیلمهای وی توسط جشنوارههای بینالمللی تحسین شده است.
فیلمهای او، غیرتجاری هستند و معمولاً به مسائل اجتماعی، بهویژه مسائل مربوط به نوجوانان میپردازند.