ما در یک بلوک آپارتمانی خیلی خیلی شلوغ زندگی میکنیم! راستش را بخواهید در آنجا نه تنها هیچ کدام از هم بلوکیها و همسایهها، پروتکلهای بهداشتی برای جلوگیری از انتشار ویروس منحوس و کریه کرونا را رعایت نمیکنند، بلکه از آن بدتر، مهمانی و پارتی و شب نشینیهای شلوغ هم برگزار میکنند!!!
هرچه با دلسوزان و بزرگان بلوک نشستیم و جلسه گرفتیم تا راهی پیدا شود برای اینکه همسایهها را مجبور به رعایت بهداشت و فاصلهگیری اجتماعی کنیم ، موفقیتی حاصل نشد که نشد!!!
مدیر ساختمان هم فقط اسمش مدیر بود و بعد از انتخابات و گرفتن رأی نه کسی او را میدید و نه برایش مهم بود که در آن بلوک به این بزرگی چه میگذرد!
پروتکلهای بهداشتی که سهل است؛ اگر آسانسور خراب میشد از مدیر و پیگیریهای او خبری نبود! اگر آب قطع و پمپ آب خراب میشد یا لولههای آب میترکید و همه روی آب بودند؛ مدیر ساختمان ما در خواب بود! خلاصه به قول شیرازیهای عزیز «عذابوتون ندم» همه اهل بلوک شلوغ ما از دست مدیر ساختمان ناراحت و ناراضی بودند و از اینکه فریب تبلیغات تو خالی او برای انتخابات تعیین مدیر ساختمان را خورده بودند ابراز پشیمانی میکردند!!!
از حق نگذریم، عدم رعایت موازین بهداشتی همسایهها، همهاش هم تقصیر مدیر ساختمان نبود! درست است که مدیر ساختمان هیچ همکاری و برنامه آموزشی برای آگاهسازی همسایهها از خطر ویروس کرونا نداشت، ولی همسایهها هم خیلی اعتقادی به ماسک و دستکش و ضد عفونی نداشتند! خلاصه اینکه با یک همچین مدیری و همچین مردمی، راضی کردن آنها برای رعایت بهداشت خیلی سخت و ناممکن شده بود! اما ناگهان جرقهای مثل ایکیوسان در ذهن بنده حقیر سراپا تقصیر زده شد و من مثل دانشمندان خارجی که برق و تلفن و بقیه چیزهای بد رفاهی جهان را کشف کردهاند گفتم: یافتم یافتم یافتم...!!!
سریع زنگ زدم به یکی از همسایههای دلسوز و گفتم امشب بعد از سریالهای کانالهای داخلی! همه را در سالن اجتماعات بلوک جمع کند!
همه جمع شده بودند! صدای جیغ و فریاد بچهها سقف سالن را کر کرده بود! بعضی از همسایهها آجیل و بعضی شیرینیهای خانگی آورده و یک گوشهای کف سالن دور هم نشسته بودند! نزدیک بود کمکم به پیشنهاد ننه شوکت، پیرزن تنهای همسایه پایین، دیگ رشته و کشک و بادمجان هم برپا شود که من جلوی جمع رفتم و با صدای بلند سلام و شببخیر گفتم! هیچ کس توجه نکرد! به نظرم همه فراموش کرده بودند برای چه کاری آمدهاند!!!
خلاصه هر جور بود توجه حضار را به خودم جلب کردم و گفتم: متأسفانه به دلیل شیوع ویروس کرونا و عدم رعایت بهداشت و فاصلهگیری اجتماعی توسط همسایهها، به احتمال زیاد انتخابات١٤٠٠ برای تعیین مدیر بلوک به تأخیر خواهد افتاد و تا محو کامل این ویروس منحوس از بلوک، همین مدیر فعلی عزیز و دوست داشتنی،که البته مثل همیشه در سالن تشریف ندارند و در سفر هستند، به مدیریت خود ادامه خواهند داد!
این را که گفتم انگار بمب شیمیایی زده باشند داخل سالن، همه به سرعت متفرق شدند و از فردا با فاصله بالای دو متر و گاهی هم بیشتر و ماسک دوبل و دستکش سه لایه در بلوک رفت و آمد میکردند و از مهمانی و شبنشینی و تجمعهای غیر بهداشتی هم خبری نشد که نشد! پیروز و پاینده باشید عزیزانم!!!
قربانتان غریب آشنا