طباطبایی مسئول پارک ملی بختگان در گفتگو با ما با رد این مسئله گفت: در حال حاضر ۱۰ تا ۱۵ درصد از پهنه سطحی بختگان و حدود ۲۵ درصد از پهنه سطحی طشک دارای آب هستند که با نزدیک شدن فصل گرم سال تبخیر نخواهد گذاشت این آب باقی بماند.
وی که پایان نامهاش را بر روی این دریاچه نوشته است گفت: پایینترین سطح دریاچه ۱۵۶۱ متر ارتفاع دارد و متأسفانه به دلیل عدم حقابههای مورد نیاز دریاچه و برداشت آب توسط چاههای مجاز و غیرمجاز در اطراف این دریاچه سطح آبهای زیرزمینی ۶ متر پایینتر از سطح دریاچه است و این بدان معناست که اگر قرار است دریاچه آبی به خود ببیند باید اول این ٦ متر جبران شود که متأسفانه نه تنها در سالهای گذشته جبران نشده بلکه به این عدد هر ساله بین ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر اضافه میگردد.
طباطبایی با بیان اینکه از سال ۸۶ روند کاهشی آبهای زیرزمینی در این منطقه شروع شده است گفت: نمیتوان تنها با یک بارندگی یک یا دو ساله انتظار داشت تا این مسئله جبران شود.
وی عنوان نمود که به غیر از مسائل زیست محیطی باید مطالبهگر آبهای زیرزمینی هم باشیم و جلوی چاههای غیرمجاز را گرفت و دسترسی به چاههای مجاز را هم محدود کرد و کنتورهای هوشمند را بر روی آنها نصب نمود که متأسفانه استان فارس نسبت به سایر نقاط کشور از این مسئله عقب مانده است.
طباطبایی با اشاره به تصویر ماهوارهای که وضعیت اردیبهشتماه دریاچه بختگان را نشان میدهد گفت: این تصویر در واقع آب سطحی را نشان میدهد و خبری از عمق آب نیست و میتواند بسیار گمراه کننده باشد.
وی افزود: در سالهای گذشته خشکیدگی تالابهای کشور یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی بوده است. اما به نظر میرسد با رویکرد فعلی در زمینهی مدیریت منابع آب نمیتوان امید زیادی جهت احیای تالابهای کشور داشت.
در پایاننامه کارشناسی ارشدم با راهنمایی پروفسور محمد رضا اختصاصی تأثیر خشکسالی اقلیمی بر خشکسالی ژئوهیدرولوژیکی و زیستمحیطی تالابهای طشک و بختگان را بررسی نمودیم که نتایج حاکی از افت سالانه آب زیرزمینی در ۲۰ سال اخیر بود به طوری که در دشتهای اطراف تالابهای طشک و بختگان هر ساله حدود ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر افت سفره داشتیم و این در حالی است که میانگین بارشها در دو دهه اخیر تغییرات چشمگیری نداشت.
تا سال ۸۵ مقداری آب در تالابها وجود داشت، اما از آن سال به بعد با پایینتر رفتن تراز آب آبخوانهای اطراف از سطح بستر تالابها دیگر شاهد آبگیری این تالابها نبودیم. به طوری که در حال حاضر تراز آبخوان دشتهای اطراف تالابهای طشک و بختگان به طور میانگین در حدود ۶ متر از سطح بستر تالابها پایینتر است. همینطور در بخش زیستمحیطی نیز جمعیت گونه فلامینگوی بزرگ به عنوان شاخص زیست محیطی در نظر گرفته شد. تغییرات جمعیت اینگونه با پهنهی آبی تالابها ارتباط مستقیمی داشت تا اینکه از حوالی سال ٨٦ و همزمان با پایینتر رفتن تراز آب آبخوانها از سطح بستر تالابها و رخداد خشکسالی هواشناسی بسیار شدید در این سال جمعیت اینگونه به صفر نزدیک شد.
اگرچه بارشهای اخیر موجب ورود تعدادی پرنده از جمله فلامینگوی بزرگ به این تالابها شد، اما تجارب سال گذشته نشان میدهد این پرنده (فلامینگو) با توجه به وجود مقداری آب در قسمتهای عمیق تالاب تخمگذاری و زادآوری میکند که در اواسط تابستان با خشک شدن کامل تالاب پرندگان نابالغ دچار مشکلاتی از جمله کمبود آب و غذا و نمک سوز شدن میشوند.
اگرچه بارشهای اخیر مسکنی بر بستر عطشدار بختگان بود، اما بیشک تا زمانی که سطح زیرین تالابها همچنان خشک باشد و برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی خصوصاً در بخش کشاورزی در کل حوزه آبخیز ادامه داشته باشد و حقآبه لازم از محل سدهای بالادست رها نشود، نمیتوان با بارشهای سالیانه هرچند بیش از نرمال به احیای تالابها امید داشت.
از این رو نه تنها باید حقآبه سطحی(پشت سدها) مطالبه شود، بلکه میبایست حق آبه زیرزمینی کل حوزه آبخیز را نیز مطالبهگری نمود و این امر نیز جز با مشارکت تمامی ذینفعان و ذیمدخلان امکانپذیر نخواهد بود.