به نظر میرسد ادبیات رسانهای در تلویزیون ایران در حال تغییر است به گونهای که به کار بردن الفاظ توهینآمیز، قطبی کردن افراد و... یکی از سیستمهای جدید این رسانه شده است!
دو برنامهای که این روزها واکنش شدید مردم و هنرمندان را در بر داشت هر دو در شبکه افق پخش شد.
شبکهای که سازمان هنری و رسانهای اوج تهیه و تولید بخش عمدهای از برنامههای این شبکه تلویزیونی را به عهده دارد.
هر که نمیخواهد برود...
در اولین جنجال رسانهای اخیر زینب ابوطالبی مجری شبکه افق در اظهاراتی نسنجیده و در یک برنامه گفتگو محور گفت: «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند و از ایران برود. برود آنجایی که آن رفاه و آن مدل زندگی وجود دارد!»
گفتههایی که بسیاری از تاریخ شناسان آن را با گفته شاه در سال ۱۳۵۳ همانند دانستند.
محمدرضا شاه پهلوی در روز ١١ اسفند ١٣٥٣ و در پی اعلام تأسیس حزب «رستاخیز» و در سخنانی که در روزنامه اطلاعات در ١٢ اسفند ١٣٥٣ درج شد، به صراحت گفت: «کسی که وارد این تشکیلات سیاسی (حزب رستاخیز) نشود و معتقد و مؤمن به این سه اصل که من گفتم (قانون اساسی مشروطه، انقلاب شاه و ملت و نظم و نظام پادشاهی) نباشد دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر قانونی یعنی به اصطلاح خودمان، تودهای و بیوطن. جای او یا در زندان ایران است یا اگر بخواهد همین فردا با کمال میل و بدون اخذ حق عوارض، گذرنامهاش را در دستش میگذاریم تا به هر جای دنیا که دلش خواست برود.»
فشارهای بسیار زیاد رسانههای داخلی و همچنین شبکههای مجازی سبب شد تا مجری سابق «سیمای نوجوان» و برنامه «نیمرخ» لب به عذرخواهی بگشاید و بگوید که اشتباه کرده است.
شاید دوست داشته باشی!
دومین هتک حرمت صدا و سیما به تحلیل در خصوص سقوط هواپیما، جانباختگان و اتفاقات ناشی از آن بود که محمدصادق کوشکی که به عنوان یک کارشناس در شبکه افق حضور یافته بود گفت: «اگر اون بچههای سپاه تو مرز نبودند، خانمی که میای فراخوان میزنی… میدونی دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت و کس و کارت میرسید... شاید هم خوشت میاومد، شاید دوست داشتی ولی مردم ایران دوست ندارن»
انتقاد کوشکی در راستای دعوت رخشان بنی اعتماد به مردم تهران جهت حضور در میدان آزادی برای گرامیداشت افراد در گذشتهی این حادثه هواپیمایی بود...
در این رابطه جمع زیادی از هنرمندان و در آخر خانه سینما در بیانیههای گوناگون اعلام کردند که دیگر با تلویزیون به دلیل این گفتار سخیف و سخت همکاری نخواهند کرد و یک به یک حضورشان را در تلویزیون خاتمه یافته دانستند.
هر چند این حجم واکنشها سبب نشد تا این کارشناس سیاست خارجی و استاد دانشگاه از گفته خود پشیمان شود! او گفت: عذرخواهی نمیکنم و ذهن بعضیها معیوب است!
من یک جمله مبهم گفتم و اسم هیچ کسی را نیاوردم... این عبارت من در زبان فارسی استفهام انکاری است. آیا اگر یک گروه تروریست دستش به یک فردی، به خانمی، به دخترش برسد، کسی خوشش میآید.
برای این روزهای جامعه ایران که با انبوهی از غمها و مشکلات روبهرو است چرا کارشناسانی به سیمای جمهوری اسلامی ایران راه مییابند که با پیامهایشان درد مردم را بیشتر میکنند؟!
آیا بهتر نیست در شرایط کنونی آرامش را به جامعه تزریق کرد؟
آیا میتوان چشمها را بر روی وقایعی که رخ داده و پیامدهای آن هنوز دامن ایران را گرفته، بست؟
به نظر میرسد باید افقهای دیدمان را به دور دستها بکشانیم تا با جملات کوتهبینانه جامعه خود را نرنجانیم.
از سویی رسانه ملی باید پیامآور تمام تفکرات باشد نه یک دیدگاه خاص و این میتواند نه تنها در بلند مدت بلکه در کوتاه مدت هم تأثیرات مخربی داشته باشد.
صدا و سیما بدون عیب و ایراد نیست و خانم زینب ابوطالبی هم نباید شتابزده اون حرف رو میزد چون انتقادات زیادی به دنبال داشت. ولی اصل حرفش درست بود، فقط جای گفتنش توی تلویزیون نبود. اما آقای کوشکی کاملاً درست گفته. چرا چند سالیه که هرکسی هر حرفی بر ضد انقلاب میزنه کسی ناراحت نمیشه و اشکال نمیگیره اما در برابر حرفهایی که جناح انقلابی میزنه، همه معترض میشن؟ اگه صدا و سیما هر از گاهی یک چنین دفاعیاتی از انقلاب نکنه (که راست هم هست) دیگه چه کسی میخواد این کار رو بکنه؟ چرا اینقدر براتون گرون تموم شده؟ چرا این سخنان براتون تحمل ناپذیره؟ اینهمه دارن انقلابی گری رو توی رسانه های اصلاح طلب داخلی و توی رسانه های خارجی میکوبن، ککتون هم نمیگزه ولی یک مورد یه نفر یه حرف راست و حقیقت میزنه سرکوبش میکنید!!!!!!!!!!