31 شهریور سالروز تهاجم گسترده زمینی، هوایی و دریایی ارتش بعث عراق به بیش از ١٦٠٠ کیلومتر مرز مشترک ما و عراق در ٥ استان مرزی در سال ١٣٥٩ است. جا دارد گرامی بداریم رشادتهای جوانان و مردم ایران را که جانانه از خاک وطن دفاع کردند.
جنگ ٨ ساله عراق علیه ایران به عنوان دومین جنگ طولانی قرن بیستم، ٣١ سال پیش پایان گرفت.
آن جنگ طولانی را که در عمل با چندین کشور قدرتمند بود، جوانان اداره کردند. محسن رضایی در ٢٧ سالگی فرمانده کل سپاه بود، شهید محمدابراهیم همت در ٢٧ سالگی فرمانده لشکر محمدرسولا... شد، و شهید علیاصغر سرافراز در ٢٨ سالگی گردان کمیل نیریز را تأسیس و فرماندهی کرد.
همچنین ٩١,٣ درصد از رزمندگانی که از نیریز عازم جبهه شدند، بین ١٥ تا ٢٩ سال سن داشتهاند. (مهینمهرورزان،جلد ١، ص ٥٤)
فضای جبههها و اثر کاریزمای امام(ره) جوانان را شیفته و شیدای دفاع از کشور کرده بود. اکنون اما باید دید جوانانِ امروز چه نظری نسبت به آن جنگ و جنگهای احتمالی آینده دارند.
جوانان دهههای ٦٠ تا ٨٠ که در زمان جنگ یا نبودند و یا کودک بودند، اکنون در سن همان فرماندهان دیروزند و بین ١٥ تا ٤٠ سال سن دارند.
نگارنده به عنوان عضوی از همین گروه سنی، عقیده دارد:
- شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان فارغ از جناحبندیهای آلوده سیاسی، قهرمانهای ملیاند و متعلق به همه ایرانیان.
- جوانان توانمندی خود را در سختترین عرصه حیات اجتماعی کشور که ٨ سال دفاع در برابر متجاوز بود، به خوبی اثبات کردند. این بهترین تجربهای بود که باید به کار گرفته میشد و متأسفانه به آن توجهی نشد.
- اگرچه ما از خود دفاع کردیم و توانستیم پای دشمن را از خاک خود کوتاه کنیم (که به آن میبالیم)، اما هزینههای آن باور نکردنی است و همچنان هم باید این هزینهها را بدهیم. جوانان زیادی که جان دادند، به اسارت رفتند، نقص عضو شدند، و به بیماریهای شیمیایی و روانی دچار شدند، خانوادههایی که آسیب دیدند و هنوز میبینند، زیربناهایی که از بین رفت، خسارات مالی شدیدی که به بار آمد، مشکلاتی که برای خانوادههای شهدا و جانبازان و آزادگان بوجود آمد و ... اینها و بیشتر از آن هزینههای جنگ بوده و خواهد بود.
- ما باید از خود دفاع میکردیم و باز اگر پیش بیاید همه مردم از فارس و ترک و لر و بلوچ و عرب گرفته تا شیعه و سنی و زردشتی و مسیحی تا پای جان از مام میهن دفاع میکنند و با خشتِ جان خویش جلو دشمن میایستند.
- این را فراموش نکنیم که در طول ٨ سال دفاع مقدس، سنگر دیپلماسی ما فعال نبود بخصوص در یک سال اول که برای مدتها کشور فاقد وزیر خارجه بود. هر جنگی دو جبهه دارد: ١- جبهه سیاسی و دیپلماسی ٢- جبهه نظامی.
- اکنون که منطقه به انبار باروت شبیه است، ما باید با کُت و شلوار سیاستمداران با دنیا گفتگو کنیم و زبان دیپلماسی داشته باشیم. آن هم در شرایطی که سیاستمداران عاقل در دنیا بر سر کار نیستند. باید از داخل ایران صدای کسانی که عقل، منطق و دانش دارند به گوش دنیا برسد؛ نه کسانی از روی تعصب و کینه، و برای تسویه حسابهای سیاسی صدایشان را بلند میکنند.
- ما مردم آرزو داریم انتخاب هر رئیسجمهور و نخستوزیری در هر گوشه دنیا، اثری روی زندگی ما نگذارد. چرا ما باید دعا کنیم ترامپ دوباره پیروز نشود، نتانیاهو در انتخابات اسرائیل شکست بخورد و از برکناری جان بولتون خوشحال شویم؟ این برای ما ضعف است که رفاه مردم ما به رأی آمریکاییها گره بخورد. ما باید با قدرت و استقلال راه خود را برویم فارغ از این که ترامپ رئیسجمهور باشد یا اوباما.
- حقیر به عنوان یک ایرانی درد میکشد که ترامپ باید اجازه دهد پولهای خودمان که متعلق به مردم است، به ما برسد.
- حق نیست که مردم ما، جوانان ما، پدران و مادران ما زیر سایه شَبَه جنگ زندگی کنند و هر روز بشنوند که گزینه نظامی روی میز رئیسجمهور ایالات متحده است.
- در فوتبال قانونی است که میگوید: بهترین دفاع حمله است. اینجا میتوان گفت که بهترین راهِ تهدید نشدن، قوی بودن است و قدرت واقعی یک کشور، نه موشکها و انبارهای مهمات و توان هستهای آن؛ بلکه مردمانی است راضی و خوشنود از حاکمان. ما با این قدرت نهفته خود چه کردهایم؟