تعداد بازدید: ۱۴۱۱
کد خبر: ۶۷۹۶
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۳ - 2019 18 August
شعردونی
خدابیامرز استاد احمد ملایی نور بباره به قبرُش

من ماخوام با لهجه‌ی نی‌ریزی بگمتون هابله(*) 


چقدر جورواجوره گذشت دورون هابله 


قدیما محله‌های نی‌ریز بودَن  اَ  هم(*) جدا 


بینشون باغ بود و روخونه(*) و بیابون هابله 


کوچه‌ها باریک و تاریک بود، دیوارا خِشت و گِلی 


فلکه(*) هم روخونه بوده که شده خیابون هابله 


خونه‌های قدیم هَمَش دالون و حوض و باغچه داشت


 اُتاقِی پنج دَری و پله و ایوُون هابله 


دیوارِی اتاق پر از گنجینه(*) و طاقچه و رف(*)


دیوارِی تو کوچه هم بود پر نودون(*) هابله


دبّه‌های مربا و شیره و روغن توی گنجینه 


تو رَفم(*) سرکه بود و تُرشی بادمجون هابله 


خروسا  اَذون می‌گفتن تو خونه اَ صُ تا شُو(*) 


قُدقُد مرغِی کُرُکم(*) می‌پیچید تو دالون هابله 


سُوز(*) می‌کردن دَم عید تو باغچه‌ها تربچه و 


پیاز و ترخونی و نعناع و ریحون هابله 


تو هوایِ بیدبخون و پلنگون و سَرِ آسیو(*)


تیلیت کشک بهتر بود از فسنجون هابله 


نخود و زردچوبه و بَنه رِ می‌کوبیدن با جوغَن(*) 


جوغنا هم همیشه بود اَ کنار ایووُن هابله


بِرِی پخت کُلو(*) و نون همه داشتن تو خونه 


تیرنونی، تخته و تُوِه با نون واگردون(*) هابله 


تو کوچه‌ها کُت‌پاله(*) و جوغ(*) بود هی اُوْ(*) رد می‌شد


یَی جوغی هم می‌رفت بِرِی حوض خونه‌هاشون هابله 


جهاز عروس‌ها اُوَخ(*) بود مُشتی(*)ظرف مسی و 


دولوچه(*) قندشکن و نَنین(*) و فنجون هابله 


یخچال و فریزر و سردخونه و یخ خُو(*) نبود


یَی کوزه‌ی لیوان اَ سرُش(*) تو پله‌های بون(*) هابله 


سیم‌کشی برق و گلوپ(*)، چراغ تیریک(*)، اُوَخ(*) نبود 


چراغ چِمری(*) بود و پیه‌سوز (*)و شمدون(*) هابله 


نه ماشین و نه موتور بود و نه بالین(*) و قطار 


اَ نی‌ریز پیاده می‌رفتن تا خُراسون(*) هابله 


وقتی هم اَ کربلا و مشد(*) و حج می‌مَدَن(*)


می‌رفتن چُووشی (*)می‌خوندن اَ جلوشون(*) هابله


واویلا... بقیش باشه بِرِی هفته‌ی دیه!


ته‌نوشت:
 هابله= بله، آری     اَ  هم = از هم     روخونه= رودخانه
 فلکه= قلب نی‌ریز، میدان مرکزی که معروف است به فلکه.
 گنجینه = محل نگهداری اشیاء قدیمی
 رف = طاقچه بالا     نودون = ناودان     تو رَفم= داخل رف هم
 اَ صُ تا شُو =  از صبح تا شب
 مرغِ کُرُک = مرغی که آماده خوابیدن روی تخم‌مرغ است.
 سُوز = سبز
 سَرِ آسیو= سر آسیاب، منظور تفرجگاه‌های خبار، شادابخت، و آبادزردشت است که در قدیم در آنها آسیابهای زیادی فعال بوده.
 جوغَن = هاون بزرگ سنگی که دسته‌ای چوبی جهت کوفتن و نرم‌کردن دانه دارد.
 کُلو= نوعی نان محلی 
 تیرنونی، تخته و تُوِه با نون واگردون: وسایل نان‌پزی محلی
 کُت‌پاله= سوراخی که از آن آب وارد باغ می‌شود.
 جوغ= جوی آب      اُوْ = آب     اُوَخ = آنوقت
مُشتی = مقداری  دولوچه= ظرفی چرمی که با سه‌پایه چوبی روی زمین قرار می‌گرفت و سر آن هم چوبی بود. برای خنک‌کردن آب از آن استفاده می‌کردند .
 نَنین = ننی نوزاد. گهواره‌ای که با طناب به دو سوی اتاق وصل می‌کردند برای خواباندن و آرام کردن نوزاد.     خُو= خُب     سرُش = سَرِ آن
 بون = پشت‌بام     گلوپ= لامپ
 چراغ تیریک= چراغ قوه
 اُوَخ =  آنوقت     چراغ چِمری = چراغ نفتی کوچکی که شیشه‌ای شبیه گلابی دارد.     پیه‌سوز= چراغی که سوخت آن چربی حیوانی بود.
 شمدون= شمعدان     بالین= هواپیما
 خُراسون = خراسان
 مشد= مشهد     می‌مَدَن= می‌آمدند
 چُووشی= چاووشی. اشعاری که در ورود کاروان یا در بدرقه می‌خوانند.
 جلوشون= جلوی آنها. پیش قدم آنها     

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها