پروندهای دیگر بسته شد و مجرمی که ستایش کوچک را از هستی ساقط کرده، و خانوادهای را به سوگ نشانده، و احساسات مردم را جریحهدار کرده بود، به مجازات خود رسید.
این پرونده اگرچه با تلاش مجموعه دادگستری و کارآگاهان و مأموران انتظامی
شهرستان نیریز و استان فارس در زمانی کوتاه رسیدگی و بسته شد، اما
پروندهای دیگر همچنان بسته نشده و آن، زمینههای وقوع چنین جرمهای خشنی
در اطراف ما است.
خیلی عوامل دست به دست هم میدهند تا جرمی رخ دهد و مجرمی پدید آید. برای
نمونه در سرقت خودرو عوامل مختلفی زمینهساز هستند: بیکاری، اعتیاد، تبعیض،
شکاف طبقاتی، عقدههای روانی، ناآگاهی، و ...
وقتی این عوامل در جامعه وجود دارند، وقوع جرم، راحت و کمهزینه خواهد بود و
به دنبال آن سیل پروندههای جورواجور در دستگاه قضا تشکیل میشود.
به اعتقاد این قلم، شاید بتوان عامل اصلی وقوع جرم و علتالعلل مشکلات کشور ما را «ناآگاهی» دانست.
هر پرونده حقوقی یا کیفری را اگر ریشهیابی کنیم، به ناآگاهیِ دو طرف یا یکی از طرفهای درگیر میرسیم.
حقیر در مطالعات اجتماعی و در کار روزنامهنگاری هرچه بیشتر پیش میروم، این مسأله را ملموستر میبینم.
چه این که اگر طلاقی رخ میدهد، حاصل ناآگاهی هر دو یا یکی از زوجین در مورد وظایف و حقوق زناشویی است.
اگر حادثه ترافیکی اتفاق میافتد، به دلیل عدم آگاهی راننده از عواقب سرعت و بیتوجهی در رانندگی و البته نشناختن خودرو و جاده است.
اگر کلاهبرداری میشود، به دلیل بیاطلاعی مالباخته است.
از طرفی در کلیت مسأله، درصد بالایی از مجرمین، یا کمسواد هستند یا مهارت
راهاندازی شغل پردرآمد و آبرومند را ندارند، و یا از عواقب کار خود
بیخبرند.
همچنین در بیشتر پروندهها، اگر شاکیان و قربانیان آگاه باشند، مجرمین مجال
انجام جرم را نمییابند، مثل: سرقت، کلاهبرداری، کلاهگذاری، ضرب و شتم، و
...
انسان آگاه و باسواد، از جایگاه شهروندی خود مطلع است و میداند که در برابر دیگران و جامعه چه وظایف و حقوقی دارد.
با این پیشفرض به این نتیجه میرسیم که برای پیشگیری از وقوع جرم و داشتن
جامعهای سالم و پویا، باید «آگاهی» افراد جامعه بالا برود.
نکته مهم و البته مغفول در این زمینه این است که گام اول را باید مادرها و
سپس پدرها بردارند؛ چرا که عمده شخصیت افراد در دوران کودکی و حتی پیش از
آغاز تحصیل شکل میگیرد.
دکتر محسن رهامی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان که تحقیقات
زیادی در مورد راههای رسیدن به توسعه انجام داده، میگوید: «ما نمیتوانیم
هیچ تحولی را در کشور به پیش ببریم، مگر این که توسعه را از حوزه آموزش
آغاز کنیم.»
او عقیده دارد: «بیش از ٨٠ درصد از ظرفیتهای دوران کودکی قبل از دبستان
قابل هدایت و مدیریت است و تنها ممکن است ٢٠ درصد از آن در دبستان شکل
بگیرد. این در حالی است که ما درباره بیش از ٨٠ درصد از ظرفیت کودکانمان،
هیچ برنامهای نداریم و این ظرفیت به طور خودبهخودی و تصادفی در ارتباطات
مختلف کودک با محیط به صورت غیر جهتدار پر میشود و شکل میگیرد. در یک
کلام: ظرفیت وجودی کودکان ما به صورت تصادفی شکل میگیرد. این که پدر و
مادرشان کی باشد، کجا ساکن باشند، بچههای اطرافشان چگونه باشند، شغل
پدرشان چه باشد، مهد کودک بروند یا نه و مربی مهدشان چه رفتاری داشته باشد و
نظایر اینها، به طور تصادفی شخصیت کودک ما را شکل میدهد.»(*)
ما اگر میخواهیم جامعهای عاری از جرم بسازیم، راهی نداریم جز این که آموزش را از همان کودکی آغاز کنیم.
البته منظور از آموزش فقط سواد خواندن و نوشتن و حتی یادگیری زبان انگلیسی
یا موسیقی نیست؛ بلکه بسیار مهمتر و حیاتیتر از آن، پرورش کودکانی با
اعتماد به نفس، مثبتاندیش، با اراده و باانگیزه، و دارای منش انسانی است؛
نه کودکی تحقیر شده و بیاراده و ضعیفالنفس.
برای این کار البته باید مادرانی آگاه و پدرانی مسئول داشته باشیم. این مهم از راه آموزش به دست میآید.
امید که در شهرستان نیریز نهادهای مسئول از جمله: فرمانداری، آموزش و
پرورش، بهزیستی، فرهنگ و ارشاد، دادگستری، ورزش و جوانان، شبکه بهداشت و
درمان، کمیته امداد، دانشگاهها، هلال احمر، فنی و حرفهای، و ... هرکدام
به سهم خود در راه آگاهیبخشی به جامعه کاری کنند.
از جمله:
- برگزاری دورههای آموزشی کاربردی (و نه کلیشهای) برای والدین در شهر و روستا
- برگزاری همایشهای مفید برای مردم در زمینههای مختلف
- آموزش کارآفرینی
- مشاورههای پیش و پس از ازدواج
- آموزشهای پیش و پس از تولد فرزند
- نظارت بر کار مهدهای کودک و کار مربیان مهدها و راهاندازی مهد کودک در روستاهای فاقد آن
- مشاوره به مربیان و مدیران مهدهای کودک
- و ...
اگر پایهها را بسازیم و به جامعه آگاهی ببخشیم، بیتردید ستایشها و نازنینها زندگی شاد و آرام و امنی خواهند داشت.
چنین باد
پینوشت:
*- بینام (٣/٦/٩٥) سخنان مهم دکتر محسن رنانی درباره «کودکی در ایران» -
چرا ما ایرانیان در مسیر توسعه درجا زدهایم؟ ، سایت خبری عصر ایران،
(٤/٦/٩٥)