تعداد بازدید: ۱۱۸۲
کد خبر: ۵۳۷۸
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۸ - 2018 11 November
شعری از بچه‌های انجمن شعر طنز شیراز دم ابراهیم‌ زهری گرم!
محمد جاوید

خودکشی تنها نباشد خودزنی
یا که خودسوزی و سم و چوب دار
یک زمانی خودکشی در خوردن است
راندن هر چیز مفتی در تغار
یا ز فرط حرص و از روی ولع
خرخره را پر کند وقت ناهار
یا فلان دلبسته دنیا که جنس
کرده در انبارهایش احتکار
تا که اجناسش کمی ارزان شود
یا بَرَد یک دزد رند نابکار
بی طناب دار و تیغ و قرص و سم
ریق رحمت سر کشد بی اختیار
یا که شاید فرد دنیا دوستی
کرده پر صندوق خود را از دلار
یا حریصی که همه اموال را
کرده سکه تا که یابد اعتبار
تا دو تومان نرخ شان ارزان شود
یا شود دارایی او خدشه دار
 رو به قبله می‌شود آن خوش خیال
بی نیازِ خود زنی یا انتحار
یا زمانی که کسی از روی جهل
می‌کشد افیون و بنگ و زهر مار!
ذره ذره در درون خون خود
می کند سمی قوی با افتخار
این بشر البته خود را کشته است
گرچه باشد خورد و خوابش برقرار
گفت با «جاوید» رندی بذله‌گو:
با چنین اشعار در پیتی ِتو
بهترین چیزی که باشد لایقت
خودکشی آن هم به شکل انفجار!!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها