وابستگی به صادرات نفت و خامفروشی مواد اولیه روند نادرستی است که با گذشت دههها از دوران پهلوی اول و دوم و حتی پس از انقلاب، نه تنها کاهش نیافته بلکه با تداوم این روند، اقتصاد و معیشت مردم را شدیداً وابسته نموده است.
هر زمان که کشورهای قدرتمند (در زمان مصدق انگلستان و حال آمریکا) خواستهاند به دولت و مردم ایران فشار وارد آورند، از همین اهرم استفاده نمودهاند و صدافسوس هنوز ما در خواب غفلت ماندهایم و متأسفانه برنامههای راهبردی هم به دلایل عدیده تاکنون راه به جایی نبرده است.
انگلستان، با اهرم نفت و تحریم آن بر دولت مردمی دکتر مصدق فشار آورد تا آن را در هم بشکند.
امروز نیز قدرت دیگری به نام آمریکا همان اهرم را در دست گرفته و بر کشور ما فشار میآورد. علاوه بر این، مشکلات دیگر اقتصادی و سیاسی کشور ما مزید بر علت شده تا آمریکا بتواند با تهدید و زور اهداف خود را پیش برد و مردم را تحت فشار بگذارد تا تسلیم شوند.
هر چند با دیدی منصفانه نباید پیشرفتهای کشور را نادیده گرفت اما مشکلات و کاستیها را هم همینطور! و به جای پاککردن صورت مسئله توسط برخی مسئولان، باید راهکارهای عملی را از متخصصان دلسوز خواست و به دور از قرطاس (کاغذ) بازیهای زائد عملگرایی را پیشه کرد.
اقتصاد دارای چنان جایگاه مهمی است که ضعف آن میتواند سایر بخشهای جامعه از جمله سیاست، مذهب، خانواده و ... را تضعیف و متأثر نماید. همانطور که در دهههای گذشته ضعف در نظام اقتصادی و شعارزدگی رهبران اتحاد جماهیر شوروی کل این امپراطوری بزرگ را ازهم پاشید.
رفتارهای مردم نیز علاوه بر تصمیمات دولتمردان میتواند تأثیرات مهمی در آسیب و یا ترمیم اقتصاد داشته باشد.
متأسفانه چنانکه شاهدیم رفتارهای غلط عدهای از مردم نه تنها به بهترشدن اوضاع کمکی نمیکند بلکه به آسیب بیشتر آن دامن میزند. از جمله مشت نمونه خروار، خرید افسار گسیخته دلار، سکّه، خودرو و احتکار خانگی کالا است.
زمانی که کالایی گران میشود در بسیاری از کشورها مردم از خرید آن خودداری میکنند تا قیمت کنترل شود. اما در ایران برعکس است و با گرانشدن یک کالا تمایل به خرید آن بیشتر میشود (چرایی این رفتار قابل تعمق است و نیاز به تحقیق دارد).
افراد جامعه همه سرنشینان یک کشتیاند. رفتار اشتباه حتی یکی از سرنشینان خصوصاً زمانی که دریای زندگی متلاطم است میتواند بر سرنوشت تمامی سرنشینان این کشتی تأثیر سوء بگذارد. بیتردید خرد جمعی و انسجام اجتماعی مردم با هم بهترین و مهمترین نیرویی است که میتواند افراد یک کشور و جامعه را به سعادت برساند. نمونه آن همدلی و همیاری مردم در دوران جنگ ٨ ساله است.
درمواقعی که مردم و مسئولان با همیاری میتوانند گره از مشکلات باز کنند چه نازیباست مسئولی که خود از انواع رانتها برخوردار است و در رفاه کامل بسر میبرد و مردم را به صبر و تحمل نصیحت میکند. البته شانتاژبازی و مردم را بدبین و نگران نمودن و یأس و ناامیدی را تقویت نمودن نیز شایسته هیچ وجدان بیداری نیست. گذشته چراغ راه آینده است.
پیروزوسربلند باشید