نیریز عزیز ببخش. تو در حق من هرچه توانستی از نیکی فرو نگذاشتی، اما من بر تو نگاهی، گاهی.
نیریز عزیز! منتظر نشستهام تا عزیزی هموطن از تو یاد کند و پیشینهات را که ادب و هنر و دانش است به یادم آورد. آنگاه بنویسم: نیریز مشرقی تو را از نو باید شناخت و باید باز به تو پرداخت.
نیریز عزیز! امروز دری به رویم باز شد و سه نوشته به قلم دوست مشهور تو جناب پیشاهنگ را یکجا دریافت کردم. نخستین آن یادی بود از ساکت که:
به پیشاهنگ گفتم از سَرِ شوق
چه بنوشتی برادر؟ گفت ساکت!
ساکت را نوشتم میرزا ابراهیم فرزند شَریف، خطاطی چیرهدست، ادیبی ممتاز، شاعری ماهر که به فارسی و عربی میسرود و سرآمد اقران بود. حال با این همه زبان چرا ساکت بود؟! چه بر او گذشته بود که ساکت نشسته بود؛ خدا داند.
شاید مثلاً زنش گفته باشد: ساکت شو، چقدر خط، چقدر شعر، خستهام کردی. برخیز که مطبخ سرد است و شکم فرزندگانت از گرسنگی آتش دوزخ.
شاید هم جور ابنای زمان او را ساکت کرده است. از گمانهزنی بگذریم که:«إنَ بعض الظنَّ اثم»بعضی از گمانها گناه است.
میرزا ابراهیم گاهی ادیب است، گاهی ساکت و گاهی به مناسبت نامش از خداوند میخواهد که همانطور که ابراهیم پیامبر را از آتش رهانید، او را هم برهاند. ببینید:
از پی تاریخ طبعش زد رقم کلک ادیب
برد این دیوان کامل آب و تاب از آفتاب(١)
ساکت از سودای عشقت رو نهاده سوی صحرا
هر که مجنون تو لیلیشد دگر عاقل نگردد
همچو ابراهیم آزر دِه نجات از آذرم
زانکه مِهرت را به دل در، در جهان ذر(٢) گرفت
به بزرگداشت پیشینه درخشان نیریز در ادب، ساکتنامه را جناب پیشاهنگ به هدیه آورده است. هدیه آوردن هم صواب است و ثواب. (صواب= راست و درست، مقابل خطا)
هدیه دیگر ایشان «خوشنویسان نیریز» است که نیریز را خوشنویسان بسیاری بوده است پیش از میرزا احمد، که میرزا احمد میراث آنها را ارج نهاد و ماندگار کرد و سرخیل زیبانگاران بعد از خود شد. نیریز را همچنان زیبانگاران است بسیار و نهضت بحمد الله ادامه دارد.
چندی پیش از جناب رسولی نگارههایی دلربا دیدم و گفتم که ایشان در حُسن کتابت به رسالت رسیده است.
کتاب خوشنویسان نیریز نتیجه تلاش نیریزدوست گرامی جناب پیشاهنگ زندهکنندهی یاد و نام هنرمندانی است که کمتر کسی نامی از آنها شنیده است. کنکاش ایشان در زدودن غبار از چهره آنان ستودنیست؛ امید است که کار ایشان بیاجر نماند. «این را به خداوند گفتم که حواسش به ایشان باشد.»
در کتابی دیگر جناب پیشاهنگ از علم نیریز پرده برمیدارد و سراغ فضلبنحاتم میرود که ریاضیدان بوده و ماندگار دورانها و مورد وثوق ابوریحان بیرونی. گویا نام فضل به همراه نامِ نامآوران دیگر را ماه پذیرا شده است. ایشان با نور ماه به زمین میآید و میگوید: آی نیریز!
پیام من این است زان سوی ماه
به دانش گرایید این است راه
در پایان به عرض میرساند که سه کتاب شد.
١- ادیب نیریزی، (ساکت) خوشنویس و شاعر
٢- خوشنویسان نیریز پیش و بعد از میرزا احمد
٣- فضلبنحاتم ریاضیدان
از ویژگیهای نوشتههای جناب پیشاهنگ این است که هرچند برای نوشتههایش عنوان خاصی را برمیگزیند ولی به مناسبت به مطالبی دیگر هم میپردازد که نوشتهاش را پربار و خواندنی میسازد.
پینوشت:
١- ساکت تاریخ کاملشدن کتابش را چنین سروده است: «برد این دیوان کامل آب و تاب از آفتاب» که به جمع ابجد ١٣٢٦ مهشیدی است.
٢- عالم «ذر» یا روز الست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهیدادن بر یگانگیاش گرفته است.