نوجوانا پدرت پیر شده
زار و افگار و زمینگیر شده
بهر تو زحمت بسیار کشید
تا بدینسان و بدین سال رسید
دانشآموز کلاس چهارم دبستان بختگان نیریز بودم که یک روز ناظم مدرسه به اتفاق یکی از معلمها به کلاس آمد، به همراهش اشاره کرد و گفت: دانشآموزان! ایشان آقای میرزا احمدخان حسامی، آموزگار شماست.(*)
ایشان فردی شاعر، ادیب، اهل قلم و از خانواده معروف شهرمان است. از وجودش خوب استفاده کنید. بعد آقای ناظم از کلاس بیرون رفتند. مرحوم حسامی برای آشنایی و شناخت دانشآموزان از تکتک افراد نامشان را پرسید.
هنگامیکه به راقم سطور رسید، گفتم: پیشآهنگ. بلادرنگ گفت:
الا یا خیمگی خیمه فرو هل
که پیشآهنگ بیرون شد ز منزل(**)
پس از آن پرسید: در این ساعت چه درسی دارید؟ یکی از دانشآموزان پاسخ داد: آقا انشا داریم و آن مرحوم گفت موضوع انشاء را یادداشت کنید و برای روز دیگر انشاء بنویسید و به کلاس بیاورید.
مشارالیه بعداً در دبیرخانه دبیرستان احمد نیریزی مشغول به کار شد. پس از مدتی در اداره آموزش و پرورش به انجام وظیفه پرداخت تا به افتخار بازنشستگی نائل شد و با خانواده به شیراز عزیمت کرد و رحل اقامت افکند تا این که در روز چهارشنبه ١٤/٨/١٣٨٢ خورشیدی رخت از این دارفانی بربست و به سرای باقی شتافت و در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
زندهیاد حسامی در سال ١٣٠٦ خورشیدی در نیریز دیده به جهان گشود. او ارادت خاصی به خاندان اهلبیت(س) داشت و اشعاری برای نوحه سینهزنی سرود که آقایان حاج صمدآقا آزاد، احمد تندری و سیروس آزاد در ماههای محرم و صفر میخواندند.
البته اشعار دیگری هم دارد. برای نمونه ابیاتی از سرودههای آن مرحوم در وصف مادر نگاشته میشود:
گرچه دوری ز برم همسفر جان منی
قطره اشکی و بردیده گریان منی
در دل شب منم و یاد تو و گوهر اشک
همره اشک تو هم بر سر مژگان منی
درس هجران تو سامان مرا بر هم زد
بازگردا که امید من و سامان منی
تو مپندار که یاد تو رود از خاطر
خاطرت جمع که در خواب پریشان منی
مادرم بودی و امید دل و تاج سرم
واندر این خاک سیه گوهر رخشان منی
چون ناظم دبستان گفته بود حسامی از خانواده معروف شهرمان است، صاحب این قلم سالها بعد در این زمینه تحقیقی به عمل آوردم که خلاصه آن به شرح زیر است:
میرزا احمدخان حسامی فرزند علیمحد فرزند محمدحسین فرزند محمدباقر (متوفی ١٢٦٢ مهشیدی) فرزند محمدحسین خان حاکم نیریز است. صاحب فارسنامه ناصری مینویسد:
«محمدحسین خان نیریزی سالها عمر خود را به احترام گذرانید و به حسن سلوک معروف گردید و در حدود سال ١٢٤٠ مهشیدی وفات یافت و از بانیان قصبه ... مدرسه خان است (حوزه علمیه امام جعفر صادق کنونی) که محمدحسینخان حاکم نیریز در محله بازار پیرامون سال ١٢٣٠ مهشیدی ساخته و مزارع و بساتین را وقف بر آن نموده است...»
محمدحسینخان حاکم نیریز فرزند میرحسامالدین خان معروف به سرخچشم از ایل عرب شیبانی فارس از احفاد قهقهبنحسن شیبانی از سرداران بزرگ یعقوب لیث صفاری است.
عیال محمدباقرخان جد مرحوم حسامی یا به بیان دیگر جده ایشان دختر سید عفیفا فرزند سیدنعیم شیخالاسلام نیریز معروف به ذوالریاستین است که قضاوت شهرهای نیریز و داراب را عهدهدار بود.
زندهیاد حوری حسامی مادر میرزا احمدخان حسامی فرزند رضاقلی خان ملقب به مشیرالدیوان حاکم نیریز در سال ١٣٢٧ مهشیدی است. مشیرالدیوان فرزند اسماعیلخان فرزند محمدباقرخان است.
عیال زندهیاد حسامی پرویندخت مشیری دختر زندهیاد محمد مشیری معروف به حاجیآقا رئیس سابق اداره قند و شکر نیریز فرزند رضاقلیخان مشیرالدیوان است. حسامی صاحب سه فرزند به نامهای فاطمه، آمنه و علیرضا بود.
دو تن از فرزندان محمدباقرخان نیز شاعرانی زبردست و خوشذوق بودند به نامهای:
١- محمدجعفرخان متخلص به «شعله» صاحب دیوانهای شیرین و فرهاد (خسرو و شیرین) و جنگنامه است.
٢- محمدعلیخان متخلص به «فانی» نیز از شعرای نامی نیریز است که صاحب دیوان شعر است.
پانویس:
*- در آن سال در ابتدا چندین نفر از معلمان به عنوان آموزگار چند جلسه به کلاس چهارم آمدند و تدریس کردند و تشریف بردند از جمله:
١- زندهیاد حاجحسین داوری که کسر هفت چهارم را تدریس کرد.
٢- زندهیاد حاج نعمتا... مسروری پدر شهید مسعود مسروری که درس صرفهجویی را تدریس کرد.
٣-زندهیاد محمدتقی شکیبا چندین درس
٤- سیدمحمدحسن علوی به همراه زندهیاد حاجمحمد طاهری چند جلسه تعلیم خط دادند.
٥- زندهیاد محمداسماعیل دانشور و خوشنویس چندین جلسه قرآن تدریس کرد.
**- سالها بعد دانستم که شعر «الا یا خیمگی خیمه فرو هل...» از سرودههای منوچهری دامغانی متوفی سال ٤٣٢ مهشیدی و از شعرای بزرگ و خوشقریحه زبان فارسی است.