تعداد بازدید: ۱۷۷۱
کد خبر: ۳۲۷۲
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۷ - 2017 18 September
گپ و گفتی با مردان و زنان نی‌ریز در مورد کارهای خانه
فاطمه زردشتی نی‌ریزی گروه گزارش

/  کمک نکنم که کتکها را خورده‌ام!
/  شوهر من کمک کند؟!   واویلا! وامصیبتا!
/  جارو می‌زنم، ظرف می‌شویم. وسایل را جمع می‌کنم. از بچه‌ها  هم می‌خواهم به مادرشان در کارهای خانه کمک کنند.
/  مگر کار خانه مال زنها نیست؟ 
/  خدا به شوهرم عمر بدهد که خیلی در کارهای خانه کمک‌حالم است!

اصلاً به چشم نمی‌آید کارکردنشان در خانه! از صبح تا شب هم که جان بکنند و روی زمین ننشینند، انگار نه انگار... 


اصلاً معلوم نیست کدام شیرپاک‌خورده‌ای از همان روز اول گفت کارِ خانه وظیفه زن است! وظایفی که در قبال آن نه خبری از جیره و مواجب است و نه یک تشکرخشک و خالی!


دقیقاً یادمان نیست که کارکردن زن در خانه از چه زمانی مرسوم بوده ولی تا یادمان هست خانمهای دور و برمان را در حال آشپزی، ظرف‌شستن و گردگیری دیده‌ایم. هرچند از نظر اسلام زن وظيفه ندارد در خانه کار کند، مگر به ميل خود. در این بین اما هستند آقایانی که برایشان کارکردن در خانه عار نیست! به خانمشان کمک می‌کنند و این کار را فقط یک کار زنانه نمی‌دانند. در همین خصوص گپ و گفتی با مردان و زنان شهرمان انجام دادیم که می‌خوانید:


دیکتاتور در خانه!


آقای ح. ٤٣ ساله شغلش آزاد است و همسرش کارمند. 


از کارهای خانه که می‌پرسم با لحنی جدی می‌گوید: صد درصد که همه کارهای خانه را من انجام می‌دهم!


بلند می‌خندد. 


ادامه می‌دهد: نه بابا، کار کجا بود؟ اینها وظایف زن خانه است خانم! در عوض کل خرید خانه، پرداخت قبض‌ها و کارهای بیرون از خانه با من است. البته نه اینکه اصلاً کار نکنم! مثلاً سرپا باشم گازی خاموش می‌کنم، کلید برقی را می‌زنم. دری را می‌بندم. مجبور باشم بچه نگه می‌دارم. در همین حد! چند باری هم ظرف شستم اما آنقدر بد شستم که خانمم گفت نشویی بهتر است! 


در مورد برخورد اطرافیان می‌گوید: خواهرهایم که کاری ندارند ولی خواهرخانم‌ها مدام اعتراض می‌کنند که تنبل هستی و به خواهرمان کمک نمی‌کنی! چون شوهرهای آنها هزار ماشاءا... برای خودشان یکپا کدبانو هستند و مدام به همسرشان کمک می‌کنند! خوب من نمی‌توانم مثل آنها باشم. وقتی دست و دلم به کار نمی‌رود باید چکار کنم؟! خانمم مدام غر می‌زندکه در ظاهر به آزادی و حقوق زنان معتقدی ولی در خانه یک دیکتاتور بیشتر نیستی. 


سعی می‌کنم کمک‌حال خانمم باشم


عزیزا... اشتیاقی ٥٧ ساله از کسانی است که عقیده دارد کارِ خانه زن و مرد ندارد. با وجود این که خانمش شاغل نیست، در بیشتر کارها کمکش می‌کند. 


می‌گوید: گاهی جمع‌وجور می‌کنم، چای درست می‌کنم، ظرف می‌شویم و غذا درست می‌کنم. البته دستپختم که به پای خانمم نمی‌رسد، ولی سعی می‌کنم کمک‌حالش باشم. 


کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: به نظر من که کار عار نیست. هرکاری بالاخره انجام می‌شود، مهم این است که همسرت بفهمد او را درک می‌کنی و برایت مهم است. در ضمن کارکردن من در خانه باعث می‌شود بچه‌ها هم یاد بگیرند و به مادرشان کمک کنند. 


او که معتقد است کار خانه مخصوص خانمها نیست ادامه می‌دهد: بیچاره‌ها مگر چه گناهی کرده‌اند؟ چه عیبی دارد اگر گاهی که خسته‌اند کمکشان کنیم؟ خصوصاً خانمهایی که در بیرون از خانه شاغلند و به نظرم شوهرانشان حتماً باید دست‌تنهایشان  نگذارند. 


کمک‌کردن در کارهای خانه را زن‌ذلیلی می‌داند!


خانم «آ»٣٩ ساله خانه‌دار است و اصلاً از شوهرش راضی نیست. شوهرش از کسانی است که در خانه دست به سیاه و سفید نمی‌زند. 


می‌گوید: شوهرم عقیده دارد کارهای بیرون از خانه وظیفه مرد است و کارهای خانه وظیفه زن. البته اگر مهمان داشته باشیم کمک می‌دهد و سفره‌ای پهن می‌کند ولی این که بخواهد ظرف بشوید یا جارو کند نه! وقتی هم می‌گویم از شوهر فلانی یاد بگیر، می‌گوید من مثل آنها زن‌ذلیل نیستم! کمک به من در  خانه را زن‌ذلیلی می‌داند. من هم ترجیح می‌دهم برای جمع کردن چهار تا کاسه‌بشقاب اعصاب خودم را خرد نکنم!


با این کار خانمم می‌داند چقدر دوستش دارم!


مسعود. ن ٣٣ ساله است و کمک‌حال خانمش. 


با خنده می‌گوید: مگر جرأت دارم کمک نکنم؟ کمک نکنم که کتکها را خورده‌ام! 


ادامه می‌دهد: به نظرم الان مثل زمان قدیم نیست که مرد فقط بیرون از خانه کار کند و زن درون خانه. الان خیلی از خانم‌ها شاغلند و مسلماً توقع دارند همسرشان در کارهای خانه کمکشان کند.  حرفشان هم حساب است.


ادامه می‌دهد: جزء آن دسته از مردهایی نیستم که خانمم‌ در خانه گوشی دست بگیرد یا جلوی تلویزیون بنشیند و من پیشبند ببندم و ظرف بشویم یا آشپزی کنم ولی وقتهایی که سرش شلوغ یا مریض باشد و نرسد، هر کاری باشد کمکش می‌کنم. این را هم قبول ندارم که با این کار از شأن مرد کم می‌شود یا زن سوار سرش می‌شود. اتفاقاً با این کار خانمم می‌داند که من چقدر دوستش دارم! 


همه مثل من خوش‌شانس نیستند!


شوهر خانم «م» معلم است و از آن دست مردانی است که در خانه مدام به همسرش کمک می‌کند. 


خانم «م» که خیاط است می‌گوید: گاهی آنقدر سرم شلوغ می‌شود که فرصت هیچ کاری در خانه ندارم. شوهرم بنده‌خدا برایش مهم نیست و هر کاری باشد، انجام می‌دهد. از جاروکردن و غذاپختن گرفته تا گردگیری و... کاری هم به حرف مردم ندارد. گاهی حتی جلوی خواهرهایش جلوی ظرفشویی می‌ایستد و ظرف می‌شوید، من هم حرص می‌خورم و چشم و ابرو می‌آیم که حداقل جلوی آنها این کار را نکن اماگوشش بدهکار نیست  و کار خودش را می‌کند. 


می‌خندد.


البته همه که مثل من خوش‌شانس نیستند. همین خانم همسایه کناری‌مان بنده‌خدا همیشه از دست شوهرش شاکی است. یک هفته هم که نباشد، ظرفها زیر شیر می‌گندد و شوهرش دست به آنها نمی‌‌زند. 


 مگر کارِ خانه مال زنها نیست؟


مهران ٣٨ ساله از کسانی است که در خانه دست به سیاه و سفید نمی‌زند. 


می‌گوید: مگر کار خانه مال زنها نیست؟! به نظرم از لحاظ عرفی و شرعی هم این زن است که باید در خانه کار کند. کار در خانه یک  طورهایی کلاس آدم را پایین می‌آورد! 


ادامه می‌دهد: بارها و بارها با همسرم سر این قضیه دعوا و بحث کرده‌ایم ولی نه او عوض می‌شود و نه من! من سعی می‌کنم کارهای شخصی خودم را انجام دهم. جوراب‌هایم را بشویم. وسایلم را جمع ‌کنم اما او بیشتر از اینها از من توقع دارد، من هم انجام نمی‌دهم، هر فکری هم می‌خواهد بکند. زور که نیست!


با شوهرم کارها را تقسیم کرده‌ایم


خانم عطایی ٢٩ ساله، مغازه‌دار و صاحب دختری ١٠ ساله است. 


می‌گوید: خدا به شوهرم عمر بدهد. خیلی در کارهای خانه کمک‌حالم است. روزهایی که مغازه شلوغ می‌شود، به خانه که می‌روم دیگر نایی برایم نمی‌ماند. سرم را می‌گذارم و می‌خوابم. می‌بینم تا از سرِ کار می‌آید، صدای تق و توق ‌‌شستن ظرفها در آشپزخانه بلند می‌شود. گاهی هم که نمی‌توانم غذا درست کنم، غذای بیرون را می‌خورد و اعتراضی نمی‌کند. 


اشاره‌ای می‌کند به دخترش... 


اما دخترم اصلاً دست به سیاه و سفید نمی‌زند! فقط بلد است نق بزند. 


دخترش به حرف می‌آید:


مامان خانم چند بار بگویم من دست‌هایم با مایع ظرفشویی حساسیت دارد؟ چطور در مغازه که کمک می‌کنم، حرفی نمی‌زنی؟


خانم عطایی همانطور که با لبخند لباسهای داخل مغازه را مرتب می‌کند، ادامه می‌دهد: البته این را هم بگویم قبل از اینکه مغازه بزنم و شاغل شوم، اکثر کارهای خانه را خودم انجام می‌دادم ولی الان یک‌ طوری با شوهرم کارها را بین خودمان تقسیم ‌کرده‌ایم؛ خدا را شکر می‌کنم که شوهری دارم که اینقدر مرا درک می‌کند. 


من که حلالش نمی‌کنم!


شوهر عظیمه درست برعکس شوهر خانم عطایی است. او که مربی مهد است، دل پُری دارد از شوهرش. 


می‌گوید: شوهر من کمک کند؟ واویلا! وامصیبتا! کمک‌کردن او در حد ریختن پوستهای تخمه است و عوض‌کردن کانالهای تلویزیون! اگر هم خدایی ‌ناکرده بخواهد دو تا بشقاب از روی زمین بردارد، تا سه روز و سه شب به رخ آدم می‌کشد و منت می‌گذارد. اصلاً انگار نه انگار که من هم دارم در این زندگی زحمت می‌کشم و کار می‌کنم. اخلاق خاصی داردکه زندگی را به آدم زهر می‌کند. گاهی واقعاً از رفتار و اخلاقش خسته می‌شوم. 


عظیمه ادامه می‌دهد: البته من همه اینها را از چشم مادرش می‌بینم. خدا از سرش نگذرد، اگر از همان روز اول پسرش را اینقدر تنبل و پررو بار نیاورده بود، حالا روزگار من این نبود. جدا از اینها مدام کنار گوشش می‌نشیند و می‌گوید کار خانه مال زن است. مرد باید فقط دستور بدهد. مرد باید فلان باشد. باید بهمان باشد. جالب اینجاست که همین مادرشوهرم در مورد کارکردن دامادهایش در خانه و کمک به دخترهایش نظر دیگری دارد! خدا از سرش نگذرد. من که  حلالش نمی‌کنم. 


چرا کمک نکنم؟


شهریار حیدری ٥٨ ساله همانطور که در صف عابربانک ایستاده در مورد کمک‌کردنش در خانه می‌گوید: چرا کمک نکنم؟ وقتی خانمم در کارهای کشاورزی به من کمک می‌کند و از صبح تا شب برای زندگی‌‌مان زحمت می‌کشد، چرا من کمکش نکنم؟ اصلاً چه فرقی دارد؟


ادامه می‌دهد: جارو می‌زنم، ظرف می‌شویم، وسایل را جمع می‌کنم. از بچه‌ها  هم می‌خواهم به مادرشان در کارهای خانه کمک کنند. 


غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۷
0
0
دم اون مردای واقعی گرم که به عشقشون تو خونه کمک می کنن.
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها