آن کجا و اینها کجا؟
خانه سبز سریالی پر بیننده و نوستالژی در دهه 70 ایران بود.
محمد جلالی، نیریزان فارس:
سریالی که چهارشنبهها ساعت 21 به روی آنتن میرفت. کاری مشترک از بیژن بیرنگ و مسعود رسام.
این سریال در زمان پخش حتی رکورد مخاطبان اثر قبلی بیرنگ و رسام به نام «همسران» را شکست.
مجموعه تلویزیونی خانه سبز در مهر ماه سال ۱۳۹۹ از شبکه نسیم صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران بازپخش شد.
داستان این مجموعه در مورد ساکنان یک خانه است که همه با هم فامیل هستند و در کنار یکدیگر ماجراهای گوناگونی را تجربه میکنند و کاراکترهای سریال سعی بر آن دارند تا فضایی مثبت را به تصویر بکشند و به نظر در این راستا هم موفق بودند و همچون سریال ژاپنی سالهای دور از خانه «اوشین» در دهه 60 خورشیدی تأثیری عمیق بر بینندگان ایرانی داشت و از عنوان خانه سبز برای مغازه تا خانههای واقعی الگو گرفته شد. در طول سریال با دیالوگهای ناب خسرو شکیبایی هم اشک ریختند و با خندههایش ریسه رفتند...
نقش زندهیاد شکیبایی آنچنان برجسته بود که در یکی از مصاحبهها، بیرنگ میگوید: یک خسرو شکیبایی برای من معرفی کنید تا خانه سبز 2 را بسازم.
اما چندی پیش بیژن بیرنگ نکتهای را مطرح کرد که خیلیها را متعجب نمود، او گفت: خیلی ناراحتم از اینکه خانه سبز را ساختم بابت تمام سریالهایی که ساختم دلم میخواهد عذرخواهی کنم چون به مردم امید واهی دادیم...
اما او کیست و چرا اینگونه صحبت میکند؟
بیش از 72 سال سن دارد و سالهاست برنامهای با نام و ایده او روی آنتن تلویزیون نرفته است. کارگردان، نویسنده و تهیهکننده خلاقی که بسیاری او را به عنوان برنامهساز و مجموعهساز محبوبشان میشناسند. نامش را بارها بهعنوان کارگردان «خانه سبز» و تهیهکننده «تولدی دیگر» و «دنیای شیرین» شنیدهایم؛ بیژن بیرنگ.
کسی که بعد از تجربه ساخت «چاق و لاغر» برای کودکان در دهه ۶۰، «همسران» و «خانه سبز» را ساخت و بعد سراغ ساخت «سرزمین سبز» رفت. او سالها با رضا ژیان، مسعود رسام و بهروز بقایی همکار بود و نتیجه این همکاری چیزی نبود جز آثاری ماندگار برای تلویزیون. بیرنگ البته از فضای سینما و نمایش خانگی هم فاصله نداشت، ولی حضور در سینما را برای خود افتخاری نمیدانست و معتقد بود مخاطبان تلویزیون وسیعتر هستند و حرفهای بیشتری را در تلویزیون میتوان زد.
در تمام آثار نام برده شده چیزی از تفکرات منفی دیده نمیشود و شاید راز ماندگاریاشان هم همین بوده اما در همان زمان هم در خانه سبز مسائل روز اجتماعی مطرح میشد هر چند از سیاست و خبرهای عجیب و غریب مثل «قتلهای زنجیرهای»، «حوادث کوی دانشگاه» و... دیده نمیشود که به نظر اقدامی درست و بجا بود و فضای آن روزگار هم اجازه پرداختن به این مسائل را نمیداد...
کارهای فاخر بیرنگ جایی برای نقد نمیگذارد اما از آنجا که میگویند «یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم» به نظر پیکان انتقادات بیرنگ به سوی تهیهکنندگان و کارگردانی است که خود را از مردم جدا کردهاند و فقط چون پول اثر آماده است حاضرند به هر شکل ممکن با تلویزیون با هر خط و مشی کار کنند از تحریف تاریخ تا لودگی و بیمحتوایی و نصیحتهای آزار دهنده برای نخوردن و رژیم گرفتن به دلیل اقتصاد نابسامان!
سریالها رنگ و بویی از مشکلات مردم ندارد و بین ژانر طنز و درامهای امنیتی چرخ میزنند...
و اصلاً روایت سریالها با حال و روز ما سنخیت ندارد و گویا کارگردانان تلویزیونی در دنیایی به غیر از ایران سیر میکنند.
نظر شما