تعداد بازدید: ۱۲۷۶
کد خبر: ۱۱۶۰۲
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵ - 2021 20 December
گردآوری و پژوهش: ابوالقاسم فقیری
اگر بخواهیم از جلوه‌های گوناگون فرهنگ مردم چهره‌ای بسازیم، ترانه‌های محلی به منزله چشم‌ها هستند که زیباترین جزء یک چهره‌اند. به ترانه‌های محلی که احساسات تجسم یافته روستائیان ساده‌دل و کوه‌نشینان پاک‌نهاد است، آگاهی دارید. کدام دلی است که از شنیدن این ترانه‌های شیرین محلی به وجد نیاید؟ 

ترانه‌های محلی عواطف روستائیان را به طوری عریان مجسم می‌نماید که آدمی در مقابل این همه صفا و پاکی به واقع تحت تأثیر قرار می‌گیرد. 

ترانه‌های محلی هر ناحیه مظهری است از زیبایی و طرز اندیشه مردم همان ناحیه، سمبل روح‌های آزاد و بدون قید و بند، ترجمان دلهای پرسوز و گداز، نماینده تمنّیات و خواستها و ...

چه بسا مضامینی قوی در قالب کلماتی ساده و روان ریخته شده که تار و پود وجود انسانی را به ارتعاش در می‌آورد. این مضامین عالی مملو از زیبایی به حد کمال است؛ آن هم نه زیبایی دروغین و پیرایه‌دار.

مضمون ترانه‌های محلی را می‌توان در عشق و عاشقی، درد و هجران، امید و آرزو، نامرادی‌ها، واخوردگی‌ها، گله و انتظار - که این پدیده‌ها برای همه ما آشناست - خلاصه کرد. 

در بعضی از ترانه‌های محلی متأسفانه تحریف به عمل آمده و بیشتر این ترانه‌ها به طوری در هم قاطی شده‌اند که تشخیص منشأ آنها که متعلق به فارس، کرمان یا خراسان است مشکل به نظر می‌رسد؛ مگر آن که ترانه رنگی یا نشانی از محیط با خود داشته باشد.

بیشتر سرایندگان ترانه‌های محلی گمنام و ناشناسند؛ تنها شماری از آنها مانند این عده را می‌شناسیم: فایز دشتستانی، باقر لارستانی، حسینا، مهدی، ابن لطیفا، صابر، محیا، نجما، شمسا، مفتون، علی ترکی، عزیز فیلی و... و با توجه به تعلق خاطری که مردم هر ناحیه به این سرایندگان دارند، ترانه‌های دیگران را هم به نام همان‌ها می‌خوانند.

پیشگامان گردآوری ترانه‌های محلی 

1- حسین کوهی- کرمانی-  با هفتصد ترانه 
2- روبیک گری‌گوریان- با ترانه‌های روستایی ایران 
3- پرویز نیلوفری- با ترانه‌های ملی ایران 
4- دکتر سید محمد بن عبدالله کیوان پور- با ترانه‌های کردی 
5- یوسف بخشی خوانساری- با ترانه‌های محلی خوانسار
6- دکتر ابراهیم شکور‌زاده - با ترانه‌های روستایی خراسان 
7- م- س- پ با ترانه‌های کردی با ترجمه فارسی
8- رجبی- با ترانه‌های روستایی کرمان
9- عزیز شعبانی- با ترانه‌های محلی آذربایجان
10- صادق همایونی با کتابهای: ترانه‌هایی از جنوب- یک هزار و چهارصد ترانه محلی- ترانه‌های باقر لارستانی- ترانه‌های محلی فارس- زنان و سروده ایشان 
11- ابوالقاسم فقیری - با کتاب‌های ترانه‌های محلی و سیری در ترانه‌های محلی 
12- زهرا فرخ پور با ترانه‌های رِیِ من، رغبت تو 
13- محمد احمد پناهی «پناهی سمنانی» - با ترانه و ترانه‌سرائی در ایران- سیری در ترانه‌های محلی ایران 
14- عیسی نیکوکاری - با ترانه‌های نیمروز 
15- عبدالمجید زنگوئی - با ترانه‌های فایز 
16- احمد حبیبی - با ترانه‌های محیا- ترانه‌های مشهور- مجرم بستکی 
17- لسان‌الحق طباطبائی - با داستانها و دوبیتی‌های حسینا 
18- ضیاء کمانه با واگویه‌های صابر 
حوادث در ترانه‌های محلی

قدیمترین حادثه‌ای که در ترانه‌های محلی بازتاب یافته، هجویه عامیانه معروفی است که مردم خراسان پس از شکست  اسدبن عبدالله از خاقان ترک  برایش ساخته‌اند:

از ختلان آمذیه
برو تباه آمذیه
آواره باز آمذیه
بیدل فراز آمذیه

به این معنا: ازختلان باز آمده است، با روی سیاه باز آمده است، آواره باز آمده است، بیدل فراز آمده است.

شاه منصور از پادشاهان خانواده آل‌مظفر است. وی از جمله کسانی است که به وسیله خواجه شیراز مدح شده است. درباره شهامت و دلیری او در برابر امیر تیمور گورکانی گفتگو فراوان است. وی در مصاف با امیر تیمور شجاعانه کشته می‌شود. قبر او در شیراز است در محله شاهزاده و به نام «گود شازده منصور» معروف است. وی نزد مردم شیراز از محبوبیتی خاص برخوردار است.
(برای اطلاع بیشتر پیرامون شاه منصور می‌توان به کتاب بحث در آثار و افکار و احوال حافظ تألیف دکتر غنی جلد اول مراجعه کرد.)

در این ترانه از شاهزاده منصور یاد شده است: 

به حق نور به حق آیه نور
به حق کند و بند شاه منصور
که هر که حاجتی داره روا کن
گره در کارم افتاده تو وا کن
*****

حمله پرتغالیها به سواحل جنوبی ایران قسمتی از تاریخ صفوی را تشکیل می‌دهد. در این ترانه این موضوع را مشاهده می‌کنیم. 
فرنگی اومده بندر گرفته
اول کشتی دوم لنگر گرفته
سلام از من به شاه عباس رسونین
که کافر دین پیغمبر گرفته
(رجوع شود به کتاب شاه عباس اول- قسمت سوم روابط شاه عباس با پرتغال و اسپانی، تألیف استاد نصرالله فلسفی)

شاه عباس در بین مردم از محبوبیتی خاص برخوردار است. مخصوصاً در قصه‌های شاه عباس، که مجموعه قابل توجهی را تشکیل می‌دهد. ترانه‌ای را که می‌خوانید از جمله ترانه‌هایی است که زنها هنگام زدن مشک و گرفتن کره می‌خوانند: 

مشکی زدم نالیدم
چنگال کردم مالیدم
چنگال مو، آبدار شد
زن اربابم بیدار شد 
هی جان، هی جان، جانم مشک
جانم به قربونت گشت
گله رفت و دیر اومد
شوچَر خورد و سیر اومد
از دولت شاه عباس
خورجین پر زَر اومد
هی جان، هی جان، جانم مشک
جانم به قربونت گشت 
1-  چنگال: نوعی غذاست -  مخلوطی است از روغن، عسل یا شیره و نان

2-  SOW CAR شُوچَر: چون در شبهای مهتابی گله را به چرا ببرند بدان شوچر می‌گویند. 

واقعه رژی 
پیرامون واقعه رژی در صفحه 846 «تاریخ مفصل ایران» تألیف عباس اقبال آشتیانی چنین می‌خوانیم:
«امتیاز انحصار دخانیات در سال 1308 داخل در مرحله عمل شد و شرکتی که به نام هیأت دخانیات شاهنشاهی ایران در لندن تأسیس یافته بود، نمایندگانی به این کشور فرستاد و اداره‌ای که به رژی (REGIE)  معروف شد تشکیل داد و مقدمات انحصار خرید و فروش و صدور دخانیات ایران در دست عمال آن شرکت شروع گردید. مردم ایران که در این تاریخ بر اثر اندک آشنایی یافتن به احوال ممالک خارجه و خواندن جراید فارسی که در استانبول انتشار می‌یافت، پس از اطلاع بر شرایط انحصارنامه و مقایسه آن با امتیازی که دولت عثمانی در باب انحصار دخانیات خود با شرایط بهتری به شرکتی خارجی داده بود، شروع به مخالفت با اساس آن کردند و امین‌السلطان هر قدر می‌خواست که با تهدید و تطمیع، علمای شیعه را که به یاری مردم برخاسته و حکم تحریم استعمال دخانیات را داده بودند، از راه خلاف برگرداند، توفیق نیافت و مخالفت با رژی کم‌کم حکم قیام مردم را بر ضد دربار و اصول استبداد پیدا کرد و قائد قوم در این طریق در تهران حاج میرزا حسن آشتیانی (1312-1243) از اجله علمای اصول و در عتبات حاج میرزا حسن شیرازی متوفی 1312 رئیس طایفه شیعه بودند که هر دو جداً در بر انداختن اساس امتیاز انحصار پافشاری کردند تا آنکه بالاخره شاه و امین‌السطان از ترس شورش مردم و اعلان جهاد علما آن امتیازنامه را در  16 جمادی‌الاولی  1309 ملغی نمودند و شرکت دخانیات شاهنشاهی بساط خود را از ایران برچید. واقعه رژی و توفیقی که در راه الغای امتیاز آن نصیب ملت و علما شد، به ایشان فهماند که می‌توان با پافشاری و قیام از اقدامات خودسرانه حکومت استبدادی صدراعظم جلوگیری نمود، و این مقدمه‌ای شد برای همین گونه قیامها ...»

حال تأثیر تحریم تنباکو در ایران در این ترانه چنین است:

خبر اومد که تنباکو ور افتاد
که همسایه به همسایه نمیداد
یکی بیدی خبر می‌داد به یارم
که باد لوک می‌کرد می‌فرستاد  
بکش قلیون که تنباکو غمی نیست
که قلیون کمتر از یه همدمی نیست
اگر قلیون نباشه همدم من
بسوزه کوه و دریا از غم من 
به قربون حنای پشت دستت
تو قلیون چاق مکن می‌سوزه شستت 
تو قلیون چاق نکن بر من حرومه
خودم چاق می‌کنم میدم به دستت 
دلم از دود تنباکو سیاهه
اگر باور نداری نی گواهه 
اگر باور نداری نی تو بشکاف
دل من هم مثال نی سیاهه 
رسیدم من در دالونت ای وِل
شنیدم قُل‌قُل قلیونت ای وِل
نهادی لب به روی نی قلیون
من و قلیون بلا گردونت ای وِل
(بیدی= بودی / لوک = شتر نر/ وِل = یار محبوب) 
*****

سربازگیری به سبک جدید از زمان رضا شاه در ایران باب شد. به طور کلی تاریخ دقیق آن را از سال 1300 که ارتش نوین ایران ایجاد شد، می‌توان به حساب آورد. از سربازگیری به سبک جدید چنین یاد شده است. در شیراز به سربازی، «اِجباری» می‌گویند. 
به هنگ شونزه جهرم رسیدم
صدای تبل شیپوری شنیدم 
همه گفتند که شیپورِ نظامه
دو سال زندگی بر من حرامه 
***** 

خداوندا نگهبانم دم در
دو سال سربازی‌ کی می‌رود سر
دو سال سربازی آسان بگردان
ببینم بار دیگر روی دلبر
***** 

شبی که منزلم بود خونه کاهدون
ز اقبالم گرفته برف و بارون
دعا از من به ماه‌بس جان رسونین
به خط کردن تراشیدن سرامون
***** 

خطی اومد، خط سربازیت بود
خطی اومد، خط زندانیت بود
الهی جیگر دشمن بسوزه
که حالا وقت نومزد بازیت بود 
***** 

به توی قلعه دیوار بلندم
منم در باغ تخت درگیر بندم 
دعای من به ماه‌بس جان رسونین
مرخص شم بیام عقدت ببندم  
***** 

خداوندا نگهبانم دم در
دو سال سربازی کی می‌رود سر
نه یک ماه و نه دو ماه و نه سه ماه
چطور طاقت بیارم  24 ماه 
***** 

بالنگ نوبر جهرم دراومه
وظیفه بودم و سالَم سر اومه 
سلام من به نومزدم رسونین
لباس سربازیم از تن دراومه  
*****

حوزه سربازگیری اومد اَ تهرون
گلکو زحمت بکش طلاقت بِسون
طلاقُم وَت نیسوونم برو سلومت
دو سالت خِذمت بکن بیو و حونت 
دوسالم 24 ماهه، قرنش درازه 
ئی ترسم ای دِیِ جادوم و تو نسازه 
HOVZE    SARBAZ   GIRI   UMAD A-TERUN
  GOLAKU   ZAHMAT   BEKES   TALAQETE BESSUN 
  TALAQOME   VAT   NISUNOM   BOROV SALUMAT 
DO  SALET   XEZMAT   BOKON
BIYV   VA   HUNAT
DO SALOM   BISTO CAR   MAHE 
QARNES   DERAZE
  I-TARSOM- I   DEY   JADUM   VA   TO   NASAZE
حوزه سربازگیری از تهران آمده است 
محبوبم زحمت بکش طلاقت را بگیر 
طلاقم را نمی‌گیرم به سلامت به سربازی برو 
دو سالت را خدمت کن و به خانه‌ات برگرد 
دو سال 24 ماهه، مدت خیلی درازی است 
می‌ترسم از اینکه مادرم با تو نسازد. 
1- خونه کاهدون = از روستاهای بخش «خفر» جهرم -  اکنون نام این روستا «خاوران» شده 
2- باغ تخت = یکی از مراکز نظامی شیراز
3- در شیراز به خیار می‌گویند بالنگ BALANG. در گذشته همیشه خیار در اختیار مردم نبود. نزدیک‌های عید پایش به بازار باز می‌شد، آن را دانه‌ای می‌فروختند.
4- این ترانه مربوط به شهرستان ممسنی است - 64 سال پیش آن را در فهلیان ممسنی یادداشت کرده‌ام .
*****

گرانی قند را در شهریور بیست حتماً به یاد دارید. این حادثه در ترانه‌ها چنین آمده است: 
دو تا دختر در این محله خیاطه
یکیش قند و یکیش حبه نباته
بقربون همان حب نباتو
که قندو اومده بالا کساته
***** 

درخت توت در ایوان زهرا
پلنگ و شیر در فرمان زهرا
همه گویند که نرخ قن گرونه
ز قند شیرین‌تره بوسای زهرا
1- کساته = کساد است -  چیزی که بازارش از رواج افتاده است.
2- قن = قند «چای را محض ریش سفید قند می‌خورند». 
در شهریور بیست چون قند گران بود، مردم چای را با حلوا، آب نبات و نبات، توت خشک، خرما، یا کشمش می‌خوردند.
*****

در سال 1324 خورشیدی عشایر جنوب علیه دولت وقت قیام کردند. عشایر را ناصر قشقائی و برادرانش هدایت می‌کردند که سرانجام قیام آنها توسط ارتش درهم کوبیده شد. 
این سال در شیراز به سال نهضتی معروف است. این واقعه در ترانه‌ها بدین شکل آمده : 
عزیزم دو- دو اسبت بنازم
عبای سبز یک دستت بنازم
شنیدم می‌روی دعوای ناصر
عبا و دعوا و اسبت بنازم
***** 

بقربون قد و بالای قشنگت
بقربون قطار پر فشنگت
شنیدم می‌روی دعوای ناصر
شوم کفتر بیایم سیل جنگت
1- سیل =  سیر دیدن -  از این واژه در شیراز سیلانی را داریم. سیلانی یعنی تماشاچی.
*****

این ترانه اشاره‌ای است به اولین سرشماری در شیراز : 
کوچه‌ها را قبله کردند 
خونه‌ها را نمره کردند 
بهر ای سرشماری 
از خونه در نیائی
*****

می‌گویند: سالها پیش هفتاد روز بعد از عید نوروز برف زیادی در شیراز می‌بارد. در این ترانه این حادثه را چنین می‌بینیم: 
ز بعد هفتاد
چه برفی افتاد
به حق این پیر 
به قد این میل  

1- پیر در اینجا مقصود پیر بناب است - تفرجگاهی است در جنوب شیراز - بیشتر درباره این پیر بدانیم: 

«پیر بنو PIR- BANO = پیر بناب، گردشگاهی است در پانزده کیلومتری جنوب شیراز - دلیل اشتهار این گردشگاه به «پیر بنو» وجود آرامگاه شیخ اقطع در آنجاست که او را پیر بناب می‌خوانند -  این آرامگاه در سرچشمه واقع شده است - پیر بَنُ را به شکل پیر بَنُو هم می‌نویسند «فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات شیرازی- محمود سپاسدار 1397»
*****

احمدخان تنگستانی فرزند رشید عبدالرسول در مصاف با انگلیسها با هفتاد و دو نفر از یارانش ناجوانمردانه کشته می‌شود. در ترانه‌ها اینچنین از او یاد می‌شود: 
خبر اومد که دشتستون بهاره
زمین از خون احمد لاله‌زاره
خبر وَر مادر پیرش رسونین
که احمد یک تن و دشمن هزاره

فهرست منابع : 
1- بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تألیف: دکتر غنی 
2- شاه عباس اول، تألیف: استاد نصراله فلسفی
3- تاریخ مفصل ایران، تألیف: عباس اقبال آشتیانی
4- دلیران تنگستانی، تألیف: محمدحسن رکن‌زاده آدمیت  
5- هفتصد ترانه، کوهی کرمانی
6- مجموعه کتابهای استاد صادق همایونی 
7- سیری در ترانه‌های محلی،  ابوالقاسم فقیری 
8- ترانه‌های روستایی ایران 
9- ترانه‌های محلی جهرم،  صمد فرزین‌نیا 






نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها